عید قربان
محمد اسحاق  ثنا محمد اسحاق ثنا

بیاد شادروان عبدالله عارف  چاه آبی
 شاعر نکته سنج
 
عارف "آن مرد گرامی شاعر آتش زبان
شاعر درد آشنا و نکته سنج و خوش بیان
 
در گلستان سخن بودی بسان انوری
در غزل یا در قصیده برده نام برتری
 
بود در بحر  معانی شاعر والا لقب
داشت غواصی که آرد گوهر آن عالی نسب
 
بود میر مجلس  شعر و سخن در انجمن
می سرودی چامه ها این شاعر شیرین سخن
 
داشت با اهل ستم هردم ره جنگ و ستیز
مرد و میدان  در شجاعت بود نه مرد گریز
 
گلبن شعر بدخشان یافت از او برگ وبر
سفت چون گوهر همی  اشعار زیبا شعر تر
 
لیک آخر زد اجل  آتش به کشت خرمنش
سخت بگرفت از گلو از جامه و از دامنش
 
از کنار دوستان سر در نقاب خاک کرد
قلب یاران را ز اندوه و الم غمناک کرد
 
من ثنا خواهم همی روح و روانش شاد و شاد
حضرت حق لطف خودرا شامل حالش کناد
 
 
15 - 11 -2010
 
ونکوور کانادا
 
 
 
 
عید است بیالعل سخندان تو بوسم
چشم سیه و نرگس فتان تو بوسم
 
یاران به طواف حرم یار برفتند
من کوی  تو می آیم و دامان تو بوسم 
 
صد شکرکه عید آمد و صد شکر که بودم
تابار دگر ناوک مژگان تو بوسم 
 
گر صید کنی با نگهی این دل ریشم
بیرون ز دل آرم و پیکان تو بوسم
 
 
صد چاک چو گل سینه زنم از ره رغبت
سر مست شوم چاک گریبان تو بوسم
 
ای خواهر رنجور من  ای مادر بیمار 
درعید من آن دیدۀ گریان تو بوسم 
 
خواهم  ثنا  شانۀ مشاطه گری کاش
در دست شوم موی پریشان توبوسم
 
 
 
15 -11 -2010
 
ونکوور کانادا


November 15th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان